پارسا عسل مامانی وبابایی

روز پنجشنبه ساعت 3 از خونه رفتیم بیرون برای خرید وبردن پارسا به شهر بازی اول رفتیم جواب آزمایش مامان را گرفتیم که خدا را شکر همه چیز خوب بود ونی نی ما در سلامت کامل است  بعو هم رفتیم سیتی سنتر اول خرید مختصری کردیم بعد رفتیم طبقه بالا وشهر بازی پارسا از خوشحالی به ترتیب همه بازی ها را امتحان کرد البته بازی هایی را که فرمون داشت ولی عکسی ندارم که براتون بزارم بعد از تمام شدن بازی پسر اومدیم و رفتیم خرید برای مامان که متاسفانه چیزی را که میخواستم پیدا نکردم وحدود ساعت 10شب بود که برگشتیم خونه

اوردن کفش پسر داخل خانه البته قبلا بابا مهدی ته کفشش را شسته عاشق عینک مطالعه ست به چشمش میزاره و راه میره ومیگه وای چقدر بزرگه بشقاب میوه عصر ها که از خواب بیدار میشه دوست داره که میوههاش را باتزیینات بخوره این هم روز جمعه و رفتن به شهر بازی فقط هم بازی هایی را دوست داره که فرمون داشته باشه ...

دستهای پسر کوچولو در اثر بادمجان پوست کندن یه کوچولو زخمی شده وچسب زده الهی قربونت برم که میخوای کمک مامان بکنی ...

  درحال خوردن سیب ...

 پسر ما عاشق ماشینه دیشب که رفته بودیم سرزمین رویاها فقط مخواست از اول تا آخر سوار ماشین بشه دو دور که سوار شد بازهم با گریه از ماشینها دل کند ...

عکس های جا مانده از ماههای قبل هدیه بابا به مناسبت اینکه پسر خوبی بوده   ...

                                                                                                      این همه فرار کردن پارسا از دست شمر وبی خیال نشدن شمر که با پارسا عکس بگیره ترسیدن پارسا وسوار نشدن روی اسب       ...